Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘امشب’

پرویز مشکاتیان نیز با تمام دل خستگی هایش از این قفس دنیا پر کشید. نوای سپید سنتورش برای ما که به سیاهی عادت کرده بودیم بی معنی بود. سپیدی در این همه سیاهی معنایی دارد؟ بی معنایی مقصدش همان عزلت است و در آخر عدم!

برای آنکه دلمان بیش از این در سیاهی ها غرقه نگردد و چشمان مان بیش از این به تاریکی خوی نگیرد، شمعی از نوای ساز و آواز این روشن ضمیر، استاد پرویز مشکاتیان، را می افروزیم تا وقتی به نور شمس بشارتمان دادند از فرط نور چشمان را از سر جاهلیت نبندیم و دست ها را پیش صورت نگیریم و شمس تابان دیگری را به خاطر انس خویشتن به ظلمت ها تنها نگذاریم.

چندی پیش یک اجرای خصوصی از پرویز مشکاتیان به دستم رسید که تا به حال نشنیده بودم و فکر می کنم شما نیز مثل بنده آن را گوش نداده باشید. این قطعه با صدای جاویدان سنتور این شمع درخشان و صدای سوزناک خودش است. صدایی که کمتر خواندنش را شنیده ایم. این صدا شعری می خواند که آتش بر دل هر صاحبدلی می زند. این صدا که همیشه ساکت بود تا نوای سازش شنیده شود، در تاریک روزی، زخم دل را باز می کند و هر آنچه در سینه دارد با نوای ساز و این بار آوای خود برون می آورد. شعری را برای این قطعه برگزیده است که کاملا هویدا می کند پرویز در دل چه غمهایی نهان کرده و برق چشمانش در تمامی این سالیان از چه چیزهایی حکایت داشته! دردناک شعری است که زخم های بی شمار را تک به تک می شمارد!

امشب همه غمهای عالم را خبر کن!
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن!
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین!
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین!
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین!
ای میهن، ای داد!
از آشیانت بوی خون می آورد باد!
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است!
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن، ای غم!
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم!
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق ؟
مرغی که می خواند
مرغی که می خواست
پرواز باشد …
ای میهن، ای پیر
بالنده ی افتاده، آزاد زمینگیر!
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها .
ای میهن!( در ) اینجا سینه ی من چون تو زخمی است .
( در ) اینجا ،دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد ،
دمادم

ه . ا . سایه

از آنجا که نسخه ی ناقص پنج دقیقه ای این قطعه بیشتر بر روی دنیای مجازی پیدا می شود، نسخه ی کامل و نه دقیقه ای آن را که کمیاب است را برایتان آپلود کرده ام. پیشکش همگنان نیک:

لینک نسخه پنج دقیقه ای

لینک نسخه نه دقیقه ای ( نسخه کامل و کمیاب )

پخش آنلاین نسخه پنج دقیقه ای:

ای کاش این عکسها را در زمان حیاتش در دست می گرفتیم!

****

دوست ندارم که این پست را سیاسی کنم اما با خواندن این شعر و شنیدن آن نوا، ناخودآگاه به یاد برخی اتفاقات افتادم!

ای میهن، ای داد! از آشیانت بوی خون می آورد باد!

ای میهن، ای داد! از آشیانت بوی خون می آورد باد!

****

پرویز مشکاتیان عزیز مرا ببخش! دوست ندارم از هنر ناب تو استفاده ابزاری شود، این نیز فقط برداشت من بوده است که با شنیدن نوای ساز و آوای پر سوزت، چنین پیرامون را دیدم!

Read Full Post »